شنبه ٨/اردیبهشت/١٣٨۶-٢٨/اپریل/٢٠٠٧
زمستان گذشته کتابی از مایکل کرایتون خریدم به نام «بعدی» اما وقت خواندن آن را نداشتم. تا این که هفتهی پیش سفری کاری داشتم و مدت زیادی در رفت و برگشت در هواپیما بودم. فرصت را غنیمت شمردم و از این زمان تلف شده برای خواندن این کتاب استفاده کردم.
کتاب داستان جالبی است در مورد وضعیت مهندسی ژنتیک و ژندرمانی (gene therapy) و زیست فناوری (biotechnology).
داستان در شهرهای مختلف امریکا اتفاق میافتاد اما در آخر همه به کالیفرنیا ختم میشود جایی که شرکتهای ریز و درشت زیست-فناوری مشغول کار هستند. کرایتون سعی کرده با مطرح کردن سناریوها و وضعیتهای مختلف خواننده را از این زمینه باخبر کند.
مثلا میفهمیم که طبق قانونی در امریکا وقتی شما بافت خود را اهدا کنید دانشگاه یا مرکز تحقیقاتی میتواند هر کاری با آن بکند. حتا مثلا نمونهسازی از شما بدون این که خودتان بدانید.
در داستان محقق ژنتیکی متوجه میشود که چندین سال پیش که روی شامپانزهها تحقیق میکرده و برای آزمایشی از خون خودش استفاده میکند اکنون دارای فرزندی از آن شامپانزه است که انسانزه (humanzee) خوانده میشود و دیوید نام دارد. وی ظاهری انسانی اما بدنی پر مو دارد. وقتی دیوید را به خانه میبرد دیوید میپرسد اینجا درخت ندارید من بازی کنم! یا به خاطر این که شامپانزهها جامعهی مادرسالاری دارند دیوید به پدرش میگوید تو مادر من هستی. دیوید با بچههای محقق به مدرسه میرود و ماجراهایی اتفاق میافتد. پدر برای همسرش توضیح میدهد اما به بچههایش میگوید دیوید یک بچهی معمولی است که به خاطر یک مریضی بدنی پر مو دارد.
شخصیت دیگر تراژنی (transgenic) این داستان طوطیای است به نام جرارد که حساب میداند و ترانههای زیادی بلد است و فکر میکند و حرف میزند. او نیز محصول کار محقق زنی است در انگلستان که طی ماجراهایی به کالیفرنیا میرسد.
و یا مادری میفهمد که دختر شانزده سالهاش با کمک دکتری از راه تزریقهای هورمونی تخمکهایش را بارور میکند تا آنها را بفروشد و پول عمل کاشت سینه (breast implant) را دربیاورد! دختران دیگر با فروش تخمک خود برای دوست پسر خود ماشین میخرند یا وثیقهی آزاد کردن آنها را از زندان تهیه میکنند!
Saturday, April 28, 2007
ژندرمانی و زیستفناوری
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment